دیگر .... 

 

اقیانوس را سرودن  

 

با تمام رازهای از قلم افتاده 

 

چندان عجیب نیست 

 

امشب 

 

 از مرگ ستاره بگو 

 

در ابتدای سیاهچالگی اش.......

نظرات 5 + ارسال نظر
سهبا سه‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:33 ق.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام .
روزهایی چقدر کلمات تکرار می شوند در روزمرگی غریبم ! مرگ ستاره در ابتدای سیاهچالگی اش مرا به تکانی واداشت در دل ! کاش آگاه شوم از اینکه درون سیاهچاله اسیرم یا که نه ؟! زندگی را می ترسم از اینکه ببازم !
کاش به جای سیاهچاله ها ، راه اقیانوس ها را بلد بودم با تمام رازهای کشف ناشده اش .
ممنون دوست عزیز .

مذاب ها سه‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:38 ق.ظ http://mozabha.blogsky.com

از مرگ ستاره چه بگویم.....
در آنسوی مرزهای نبودنش
همه بودنم را میبلعد....
بگذار همان اقیانوس را بسرایم....
اگر چه شاید سرودنش عجیب نباشد....
اما در زمانه ایی که نفس میکشم باور کن اقیانوس همیشه غریب است.....

سلام سروش عزیز
باور کن امروز مدام واژه هایت از جلو چشم هایم رژه میروند
و من چقدر شیفته ام که از این رژه ها سان ببینم.

فرداد سه‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:07 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

ستاره نمرد...
هر چشمکی نمودی از ستاره شد
اگه با لبخندی ناپیدا همراهش کنی...
یاحق.

سایه سه‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:33 ب.ظ

ساه چاله های دست نیافتنی ... نمی دانم در کجا جاذبه شان مرا می گیرد.

صبا.. شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:25 ب.ظ http://bighararihayeman.blogfa.com

از مرگ آن ستاره ی کوچک
که در ابتدای بودن
سیاه شد!
سیاه؟
نه ....
چاله شد!
چاله؟!
نه ...
سیاهچاله شد!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد