کنار پنجره های امید
روبروی ازدحام این شهر هیولائی
چشم انتظار کدام شهزادهء رؤیایی؟؟؟
که شاهزاده اگر اسب سپیدی داشت
فرار میکرد
از دخمه های قصر مقوائیش
و میرفت تا سرزمینی که
دیگر ، شاهزاده نباشد.
(سروش)
و آن وقت چه کسی جواب گوی ان همهآرزوهای ریز و درشت این همیشه منتظر میشد؟؟زیبا بود!شاد زی مهر افزون.....
و آن وقت چه کسی جواب گوی
ان همه
آرزوهای ریز و درشت این همیشه منتظر میشد؟؟
زیبا بود!شاد زی مهر افزون.....