اعتراف

گناه از من نیست 

 

همه چیز  

 

در دو ثانیه اتفاق افتاد.... 

 

آمد  

سینه های مادریش را حراج کرد و رفت 

  

ومن نفهمیدم 

             

            آن چشم ها

            آن چشم های ابری و معصوم

 

چندبار 

به حکم سنگسارجالباسی بی شرم خیره ماند؟؟؟ 

  

تقصیر من نبود  

همه چیز در دو ثانیه اتفاق افتاد!!!

نظرات 2 + ارسال نظر
بابادی چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:54 ق.ظ http://higar.blogfa.com/

بی سلام سکوت دلم می خواهد

انقطاع جناقی مر گ مولف اتفاق افتاده است

پایان نیمه باز تفکرات بی جواب درد من گرسنگی نبود

فلسفه هم مشکل مرگ را حل کرده بود درد من

زندگیست

که تو دغدغه اش را داری



مهرداد سه‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:11 ب.ظ http://kahkashan

یادم رفت آخرین بار کی به شمعی که به یاد پروانه حضور پرطراوت تو که لحظه ای فضای خیالم را رها نمیکند ، نگاه کردم ! بیچاره شمع لحظه لحظه آب و آبتر شاید حالا دیگر کوتاه تر از آن شده باشد که حتی با عکس خود در غبار پنجره ،حرف بزند و چشمان من باز باز اما بسته تر از همیشه تا دمی هرم آمدنت را به هزار سال کرسی نشینی تنها یی ، نگذرد !
..........................
سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد